
اقوام ساکن در مشهد و زبان مردم مشهد
شهر مشهد، به دلیل موقعیت استراتژیک و جایگاه مذهبی برجسته اش، همواره میزبان اقوام گوناگونی بوده و زبان فارسی با گویش اصیل مشهدی، زبان اصلی مردمان این شهر است. این تنوع زبانی و قومی، نه تنها به تاریخ پرفرازونشیب این کلان شهر گره خورده، بلکه بافت فرهنگی آن را غنی تر کرده است.
مشهد، به عنوان دومین کلان شهر بزرگ ایران و مهم ترین قطب مذهبی کشور، از دیرباز مقصدی برای زائران، بازرگانان و مهاجران بوده است. موقعیت خاص جغرافیایی آن در قلب خراسان بزرگ و قرار گرفتن در مسیرهای تاریخی، این شهر را به مأوایی برای گروه های قومی و زبانی مختلف تبدیل کرده است. درک این تنوع، به شناخت عمیق تر فرهنگ، تاریخ و پویایی های اجتماعی مشهد یاری می رساند و پرده از داستان همزیستی مسالمت آمیز مردمانش برمی دارد.
ریشه های تنوع قومی در مشهد: نگاهی تاریخی
تاریخ مشهد، گواهی بر جریانات پیوسته مهاجرت و سکونت اقوام مختلف است. این جابه جایی ها، که گاه اختیاری و با هدف زیارت و تجارت صورت می گرفته و گاه اجباری و ناشی از سیاست های حکومتی بوده، بنیان های تنوع قومی و زبانی کنونی شهر را بنا نهاده است.
مهاجرت های تاریخی و موقعیت خراسان
خراسان بزرگ، از دیرباز گذرگاه تمدن ها، مسیر کوچ های بزرگ و چهارراه فرهنگی آسیا بوده است. موقعیت استراتژیک آن، این منطقه را به مقصدی جذاب برای اقوام مختلف تبدیل کرده بود. از دوره اشکانیان که پارت ها هسته اولیه تمدن در این دیار را شکل دادند، تا سلسله های بعدی همچون سلجوقیان و افشاریان، هر کدام به نوعی بر ترکیب جمعیتی و فرهنگی منطقه تأثیر گذاشتند. حضور اقوام باستانی نظیر پارت ها و هپتالیان، و سپس گروه هایی چون تات ها که امروزه نیز بخش هایی از خراسان شمالی را در بر می گیرند و به زبان تاتی صحبت می کنند، نشانه ای از قدمت این تنوع است.
نقش زیارت و سکونت در جذب اقوام
پس از شهادت و دفن امام رضا (ع) در سناباد نوغان (مشهد کنونی)، این مکان به «مشهد الرضا» تبدیل شد و از همان زمان، اهمیت مذهبی آن فراتر از یک مکان دفن، به یک مرکز زیارتی عظیم ارتقا یافت. این قداست، نه تنها زائران را از اقصی نقاط ایران و جهان اسلام به سوی خود می کشید، بلکه بسیاری از مهاجران را با انگیزه همجواری و بهره مندی از برکات این آستان مقدس، به سکونت دائمی در مشهد تشویق کرد. این مهاجران، اغلب با ریشه های قومی و زبانی متفاوت، به مرور زمان بخشی از بافت اجتماعی شهر شدند و به غنای فرهنگی آن افزودند.
سیاست های اسکان اجباری و نقش نادرشاه افشار
در کنار مهاجرت های اختیاری، سیاست های اسکان اجباری نیز در شکل گیری تنوع قومی مشهد نقش بسزایی داشته است. نادرشاه افشار، پادشاه مقتدر ایران، در راستای اهداف نظامی و اقتصادی خود، اقدام به کوچاندن گسترده اقوام مختلف به خراسان کرد. از جمله این اقدامات، کوچاندن کردهای کرمانج از غرب کشور به شمال خراسان برای دفاع از مرزها در برابر حملات ترکمن ها بود. همچنین، گزارش ها حاکی از حضور گروه هایی از ارامنه و یهودیان در مشهد در دوران نادرشاه است که با هدف شکستن فضای مذهبی صرف و تأمین برخی نیازهای خاص سپاهیان و شهر، به این منطقه کوچانده شدند. این جابه جایی های اجباری، هرچند با اهداف خاصی صورت می گرفت، اما در نهایت منجر به اختلاط بیشتر اقوام و فرهنگ ها در مشهد شد.
مهاجرت های معاصر
در دهه های اخیر، مشهد همچنان به عنوان یک شهر مهاجرپذیر باقی مانده است. بحران ها و جنگ های منطقه ای، به ویژه در کشورهای همسایه مانند افغانستان و عراق، سیل عظیمی از مهاجران را به سمت ایران و به خصوص مشهد سوق داده است. علاوه بر آن، خشکسالی های پیاپی و مشکلات اقتصادی در سایر نقاط ایران نیز، مهاجرت های داخلی را به مشهد تشدید کرده است. این مهاجرت های معاصر، به ویژه مهاجرت اتباع افغان و عراقی، ابعاد جدیدی به تنوع جمعیتی مشهد بخشیده و بافت اجتماعی شهر را بیش از پیش پویا ساخته است.
اقوام اصلی ساکن در مشهد
ترکیب جمعیتی مشهد، بازتابی از تاریخ پربار مهاجرت ها و همزیستی های طولانی است. در این بخش، به معرفی گروه های قومی اصلی ساکن در مشهد می پردازیم و نقش هر یک را در شکل گیری هویت این شهر بررسی می کنیم.
فارسی زبانان (اکثریت غالب)
اکثریت مطلق جمعیت شهر مشهد را فارسی زبانان تشکیل می دهند. آمارهای رسمی نشان می دهد که بیش از ۹۳ درصد مردم مشهد به زبان فارسی صحبت می کنند. این آمار، در نگاه اول ممکن است با اطلاعاتی که درباره حضور گسترده کردها و ترک ها در خراسان وجود دارد، کمی تناقض آمیز به نظر برسد. نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از اعضای این اقوام، به ویژه آن هایی که در مشهد سکونت دارند و نسل های جدیدتر، با وجود حفظ هویت قومی و ریشه های زبانی خود، به طور کامل به زبان فارسی و گویش مشهدی مسلط هستند و آن را به عنوان زبان اصلی یا دوم خود در زندگی روزمره به کار می برند. این پدیده دوزبانگی یا حتی فارسی سازی در طول زمان، باعث شده که زبان فارسی به عنوان زبان مشترک و غالب در شهر مشهد تثبیت شود.
فارسی زبانان مشهد، خود ریشه های متنوعی دارند؛ از ساکنان بومی و قدیمی شهر تا مهاجرانی که از شهرهای دیگر ایران (مانند شهرهای استان های همجوار یا مرکزی ایران) به این شهر مهاجرت کرده اند. این گروه، هسته اصلی جامعه مشهد را تشکیل داده و در تمام شئون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر نقش کلیدی دارند.
کردها و ترک های خراسان/مشهد
کردها و ترک ها، دو قوم بزرگ و پرجمعیت در منطقه خراسان هستند که حضور آن ها به قرن ها پیش بازمی گردد. کردهای خراسان، که به کردی کرمانجی سخن می گویند، اغلب بازمانده کوچ های اجباری در دوران صفویه و افشاریه هستند که برای دفاع از مرزها در برابر حملات ترکمن ها به شمال خراسان آورده شدند. ترک های خراسان نیز به ترکی خراسانی تکلم می کنند و در کنار کردها، در مناطق وسیعی از شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی سکونت دارند.
در شهر مشهد نیز، جمعیت قابل توجهی از این دو قوم زندگی می کنند. همانطور که پیشتر اشاره شد، با وجود حفظ زبان مادری در محیط های خانوادگی و جمع های خودمانی، درصد بالایی از کردهای و ترک های ساکن مشهد، به ویژه نسل های جوان تر، دوزبانه هستند و زبان فارسی (گویش مشهدی) را به روانی صحبت می کنند. این دوزبانگی، عامل مهمی در همگون سازی و همزیستی زبانی در شهر است و توضیح دهنده آمار بالای فارسی زبانان مشهد است.
هزاره ها (بربری و خاوری)
هزاره ها یکی از اقوام فارسی زبان هستند که عمدتاً از افغانستان به ایران مهاجرت کرده اند. در مشهد، آن ها اغلب با نام های بربری یا خاوری شناخته می شوند. نام بربری به دلیل رواج پخت و فروش نان بربری توسط این قوم در گذشته، به آن ها اطلاق می شد. بعدها به واسطه تلاش های برخی از بزرگانشان، نام خانوادگی خاوری رواج بیشتری یافت. حضور هزاره ها در مشهد و شهرهای اطراف، به ویژه در مناطق شرقی خراسان، ریشه های تاریخی دارد و برخی از آنان نیز در لشکر نادرشاه افشار حضور داشته اند. این قوم، با وجود اصالت افغانستانی، به دلیل فارسی زبان بودن، به سرعت با جامعه مشهد همگون شده اند و نقش مهمی در بافت فرهنگی و اقتصادی شهر، به ویژه در حوزه نان و نانوایی، ایفا می کنند.
سیستانی ها و بلوچ ها
سیستانی ها و بلوچ ها، از دیگر اقوام مهمی هستند که در مشهد و مناطق شرقی و جنوبی خراسان رضوی حضور دارند. سیستانی ها عمدتاً شیعه مذهب هستند و ریشه های تاریخی آن ها به منطقه سیستان (در جنوب شرق ایران و جنوب غرب افغانستان) بازمی گردد. بلوچ ها نیز که بیشتر سنی مذهب هستند، از مناطق بلوچستان (در شرق و جنوب شرق ایران و غرب پاکستان) به مشهد مهاجرت کرده اند. این اقوام، با پوشش های سنتی و آداب و رسوم خاص خود، جلوه ای دیگر از تنوع فرهنگی در مشهد را به نمایش می گذارند.
در سال های اخیر، مهاجرت این اقوام، به ویژه بلوچ ها، به مشهد افزایش یافته است. این موضوع در برخی محافل و رسانه ها، واکنش هایی را به همراه داشته است. برخی روحانیون نگرانی هایی را درباره تغییر بافت مذهبی شهرها مطرح کرده اند. با این حال، مهم است که این پدیده را با نگاهی بی طرفانه و تحلیلی مورد بررسی قرار داد و به حقایق موجود در زمینه مهاجرت و همزیستی اقوام مختلف در یک جامعه چند فرهنگی توجه کرد. شهر مشهد، به رغم تفاوت های مذهبی و فرهنگی، همواره بستر همزیستی مسالمت آمیز بوده است.
عرب ها
گروهی از اعراب مهاجر نیز در خراسان و به تبع آن در مشهد سکونت دارند. ریشه های حضور این گروه به قرون اولیه اسلامی بازمی گردد، زمانی که اعراب فاتح به ایران آمدند و در مناطق مختلف، از جمله خراسان، مستقر شدند. علاوه بر آن، در سال های اخیر، موجی از معاودین عراقی (ایرانیانی که در عراق زندگی می کردند و پس از جنگ ها به ایران بازگشتند) نیز به مشهد مهاجرت کرده اند. این گروه ها، با حفظ زبان عربی و برخی آداب و رسوم خاص خود، بخشی از جمعیت مشهد را تشکیل می دهند و به تنوع زبانی شهر می افزایند.
مهاجران از کشورهای همسایه (افغان و عراقی)
مشهد به دلیل نزدیکی به مرزهای شرقی ایران و همچنین وجود حرم مطهر، میزبان جمعیت قابل توجهی از مهاجران، به ویژه از کشورهای افغانستان و عراق است. مهاجرت افغان ها به ایران، به ویژه پس از حمله شوروی سابق، ظهور طالبان، و سپس حمله آمریکا به افغانستان، تشدید شد. این مهاجران، اغلب به دلیل شرایط ناآرام و جنگ در کشورشان، به ایران پناه آورده اند. آمارها نشان می دهد که بخش عمده ای از اتباع خارجی ساکن در استان خراسان رضوی، در شهر مشهد متمرکز هستند.
همچنین، با آغاز جنگ ایران و عراق، گروهی از آوارگان عراقی نیز مجبور به ترک وطن خود شدند. بسیاری از آن ها به دلیل باورهای دینی مشترک (اکثریت شیعه) و روابط اجتماعی و فرهنگی با مردم ایران، در مشهد و سایر شهرهای خراسان رضوی اسکان یافتند و بسیاری از آن ها با خانواده های ایرانی ازدواج کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده اند. این مهاجران، چه افغان و چه عراقی، نقش مهمی در بافت جمعیتی و اقتصادی شهر مشهد ایفا می کنند، هرچند که گاه با چالش هایی نظیر حاشیه نشینی یا مسائل مربوط به وضعیت اقامتی خود مواجه می شوند.
اقلیت های قومی و مذهبی دیگر (تاریخی)
در طول تاریخ، مشهد میزبان اقلیت های قومی و مذهبی دیگری نیز بوده که برخی از آن ها اکنون جمعیت کمتری دارند یا به طور کلی مهاجرت کرده اند:
- ارامنه: تاریخچه حضور ارامنه در مشهد به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمی گردد. آن ها اغلب از مرزهای شمالی وارد استان خراسان شدند و سپس در شهرهایی نظیر مشهد اقامت گزیدند. تجار ارمنی نیز از سایر نقاط ایران به مشهد مهاجرت کرده و در فعالیت های تجاری و صنعتی، به ویژه در کارخانه های تصفیه پنبه، تولید الکل، قیرسازی و نخ ریسی فعال بودند. وجود کلیسای مسروپ مقدس و گورستان ارامنه در مشهد، گواه بر حضور و فعالیت های فرهنگی این جامعه است.
- یهودیان: جامعه یهودیان نیز در گذشته در مشهد حضور پررنگی داشتند و محله های خاص خود، مانند محله جدید را داشتند. آن ها اغلب در کارهای تجاری و اقتصادی فعال بودند. با توسعه شهر و تغییر شرایط، بسیاری از آن ها به خیابان های مرکزی تر شهر نقل مکان کردند و بخش قابل توجهی نیز به اسرائیل مهاجرت کردند.
- بهائیان: هرچند آمار رسمی و دقیقی از تعداد بهائیان در مشهد در دست نیست، اما در گذشته به عنوان یک اقلیت دینی در این شهر حضور داشته اند. به دلیل حساسیت های موجود، اطلاعات عمومی درباره این اقلیت محدود است و معمولاً صرفاً به عنوان یک گروه دینی که در تاریخ مشهد حضور داشته، به آن اشاره می شود.
تنوع بی نظیر اقوام و گویش ها در مشهد، نه تنها به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی این شهر است، بلکه نشانه ای از روحیه همزیستی و تساهل فرهنگی است که در طول قرون متمادی در میان مردمان آن شکل گرفته است.
زبان مردم مشهد: از فارسی دری تا لهجه امروز
زبان، روح یک ملت و آینه تاریخ آن است. در مشهد، این آینه، بازتابی از هزاران سال فرهنگ و مهاجرت است که در لهجه ای اصیل و پربار، خود را نشان می دهد.
لهجه مشهدی: ریشه و اصالت
زبان اصلی و غالب مردم مشهد، فارسی با گویش و لهجه مشهدی است. این لهجه نه تنها از نظر تعداد سخنوران بلکه از نظر غنای واژگانی و ریشه های تاریخی، از اهمیت بالایی برخوردار است. بسیاری از زبان شناسان و پژوهشگران معتقدند که لهجه مشهدی، ریشه ای عمیق در فارسی دری اصیل دارد. این زبان، خاستگاه ادبیات فارسی و آثار جاودانی چون شاهنامه فردوسی، منطق الطیر عطار نیشابوری و رباعیات خیام است. تقی وحیدیان کامیار، استاد برجسته دانشگاه فردوسی مشهد، بر این نکته تأکید می کند که نزدیک ترین گویش به فارسی معیار، گویش مشهدی است و اصیل ترین و ریشه دارترین فارسی را می توان از مردم این شهر شنید.
او همچنین می افزاید که برخلاف تصور رایج که ریشه های زبان فارسی را از فارس و شیراز می دانند، فارسی دری اصیل از توس قدیم، نیشابور و مشهد کنونی انتشار یافته است. مهدی سیدی، پژوهشگر لهجه مشهدی، نیز این گویش را یکی از مؤثرترین گویش ها در فارسی دری می داند. لهجه مشهدی، مملو از واژگان کهن و اصیلی است که ممکن است در سایر گویش های فارسی کمتر دیده شوند. این ویژگی ها، لهجه مشهدی را به گنجینه ای زبانی برای پژوهشگران و علاقه مندان به زبان فارسی تبدیل کرده است.
تغییرات و چالش های لهجه مشهدی
با وجود اصالت و غنای لهجه مشهدی، در سال های اخیر شاهد کاهش استفاده از آن در میان نسل جوان تر شهر هستیم. بسیاری از جوانان مشهدی، به دلایل مختلف از جمله نفوذ رسانه ها، آموزش های رسمی و گاه تصور نادرست از سرشکستگی یا عدم تناسب با زبان معیار، کمتر با این لهجه صحبت می کنند. این پدیده، نگرانی هایی را در میان فرهنگ دوستان و زبان شناسان درباره حفظ این میراث ارزشمند به وجود آورده است. تلاش هایی برای حفظ و ترویج لهجه مشهدی از طریق آموزش، تولید محتوا و تشویق به استفاده از آن در محافل رسمی تر در حال انجام است، اما نیاز به حمایت و توجه بیشتری دارد.
تأثیر سایر زبان ها بر لهجه مشهدی
موقعیت جغرافیایی مشهد و قرن ها همزیستی با اقوام مختلف، باعث شده که لهجه مشهدی نیز تحت تأثیر واژگان و حتی ساختارهای دستوری سایر زبان ها و گویش ها قرار گیرد. ردپای زبان هایی چون عربی (به دلیل نفوذ اسلام و مهاجرت اعراب)، ترکی (به دلیل حضور اقوام ترک)، کردی (به واسطه کردهای خراسان)، مغولی (در دوران حکومت مغولان)، و حتی برخی واژگان از زبان های افغانستانی (پشتو و دری افغانستان) و در موارد کمتر، روسی، انگلیسی و فرانسوی را می توان در گفتار عامیانه مشهدی ها مشاهده کرد. این تأثیرات متقابل، لهجه مشهدی را به یک پدیده زبانی پویا و غنی تبدیل کرده است.
نمونه هایی از این تأثیرات در واژگان روزمره، اصطلاحات و حتی ساختار برخی جملات قابل مشاهده است که به لهجه مشهدی اصالتی منحصر به فرد می بخشد. این تبادلات زبانی نشان می دهد که چگونه مشهد، به معنای واقعی کلمه، یک کلاژ فرهنگی و زبانی است.
نقش دوزبانگی در مشهد
پدیده دوزبانگی در مشهد نقش حیاتی در حفظ همبستگی و یکپارچگی زبانی شهر ایفا می کند. همانطور که پیشتر اشاره شد، بسیاری از افرادی که ریشه های قومی غیرفارسی دارند (مانند کردها، ترک ها، هزاره ها، سیستانی ها و…)، در کنار زبان مادری خود، به گویش مشهدی نیز تسلط کامل دارند. این توانایی دوزبانگی، به آن ها اجازه می دهد تا به راحتی در محیط های اجتماعی، اقتصادی و آموزشی شهر تعامل کنند و از زبان فارسی به عنوان یک ابزار ارتباطی مشترک بهره ببرند.
دوزبانگی، به رفع ابهامات آماری نیز کمک می کند؛ در حالی که در آمارها درصد بالایی از مردم مشهد فارسی زبان اعلام می شوند، این به معنای عدم وجود اقوام دیگر نیست، بلکه نشان دهنده میزان بالای همگون سازی زبانی و تسلط این اقوام به زبان فارسی است. این پدیده، به جای ایجاد شکاف زبانی، به تقویت حس وحدت و تفاهم در میان ساکنان شهر مشهد منجر شده است.
همزیستی فرهنگی و اجتماعی در مشهد
علی رغم تنوع غنی قومی و زبانی، مشهد به عنوان نمادی از همزیستی مسالمت آمیز شناخته می شود. در طول قرون، گروه های مختلف با باورها و آداب و رسوم گوناگون، در کنار یکدیگر زندگی کرده و با گذشت زمان، پیوندهای عمیقی میان آن ها شکل گرفته است.
یکی از مهم ترین عوامل پایداری این همزیستی، اشتراکات مذهبی است؛ اکثریت قاطع مردم مشهد مسلمان و شیعه دوازده امامی هستند. وجود حرم مطهر امام رضا (ع) به عنوان قلب معنوی شهر، نقش بی بدیلی در تقویت این وحدت و تساهل داشته است. این مرکز معنوی، نه تنها محل نیایش و زیارت است، بلکه به پاتوقی برای تلاقی فرهنگ ها و پیوند دلهای مسلمانان از اقوام مختلف تبدیل شده است.
علاوه بر دین مشترک، پیوندهای اجتماعی و خانوادگی نیز در این همزیستی نقش مؤثری داشته اند. ازدواج های بین قومیتی در طول زمان، به اختلاط فرهنگی و همگون سازی بیشتر کمک کرده است. این پیوندها، باعث شده تا مرزهای قومی کم رنگ تر شده و یک هویت واحد مشهدی در کنار هویت های قومی، شکل بگیرد.
البته، پدیده مهاجرت های اخیر، به ویژه از کشورهای همسایه و مناطق شرقی ایران، چالش هایی را نیز به همراه داشته است. افزایش جمعیت حاشیه نشین و نیاز به زیرساخت ها و خدمات بیشتر، از جمله مسائل عمده ای است که کلان شهر مشهد با آن روبروست. برخی نگرانی ها نیز درباره تغییر بافت جمعیتی و مذهبی مطرح شده است. با این حال، نهادهای دولتی و مردمی با رویکردی تحلیلی و بی طرفانه در تلاشند تا این چالش ها را مدیریت کرده و همزیستی پایدار و سازنده ای را در شهر حفظ کنند. مشهد، با سابقه طولانی خود در پذیرش و جذب مهاجران، نمونه ای از ظرفیت بالای جامعه ایرانی برای همگرایی و ایجاد وحدت در عین کثرت است.
«نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.» این ضرب المثل دیرین، نه تنها در مسیر زندگی فردی، که در ساختار اجتماعی مشهد نیز خود را نمایان ساخته است؛ جایی که سال ها تلاش و همزیستی، گنجی از تنوع و وحدت را رقم زده است.
نتیجه گیری
مشهد، شهری است با هویتی پیچیده و در عین حال دلنشین که از تار و پود تنوع قومی و زبانی بافته شده است. از فارسی زبانان اصیل که ریشه در فارسی دری کهن دارند و لهجه شیرین مشهدی را نسل به نسل منتقل کرده اند، تا کردهای کرمانج، ترک های خراسانی، هزاره ها، سیستانی ها، بلوچ ها و عرب هایی که هر یک با فرهنگ و زبان مادری خود، رنگ و بویی خاص به این شهر بخشیده اند، همگی در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
این تنوع، نه تنها یک ویژگی جمعیتی، بلکه بخش جدایی ناپذیری از هویت فرهنگی و تاریخی مشهد است. نقش حرم مطهر امام رضا (ع) در ایجاد وحدت و تساهل میان این اقوام، انکارناپذیر است. همچنین، پدیده دوزبانگی که در آن بسیاری از غیرفارسی زبانان به گویش مشهدی نیز مسلط هستند، به تقویت پیوندهای اجتماعی و زبانی کمک شایانی کرده است.
حفظ و ارزش نهادن به این میراث گرانبها، وظیفه ای است که به عهده تمامی ساکنان و مسئولان شهر است. با پاسداری از اصالت لهجه مشهدی و در عین حال احترام به زبان ها و فرهنگ های گوناگون اقوام ساکن، می توانیم آینده ای روشن تر برای این شهر تاریخی و معنوی رقم بزنیم؛ آینده ای که در آن تنوع، عامل قدرت و زیبایی باشد و همزیستی، پایه و اساس توسعه پایدار. مشهد، همچنان به عنوان نگین شرق ایران، مأمن دل ها و ملتقای فرهنگ ها خواهد درخشید.