زهره نوروزپور: وضعیت فعلی خاورمیانه، سرمایهگذاری کشورهایی که در این منطقه در حال تجارت و رونق اقتصاد هستند را در تهدید جنگ قرار داده است و این ناامنی ممکن است به زیان آنها تمام شود. یکی از کشورهایی که در منطقه با طراحی کریدورهای تجاری سرمایه گذاری کرده است چین است که این کشور نه فقط برای این کریدورها بلکه برای تولید ناخالص خود نیاز به نفت ارزان خاورمیانه دارد. که در اینباره کارشناس ما معتقد است که روسیه نیاز چین را برطرف کرده و انچنان هم به نفت منطقه نیاز ندارد! در اینباره با دکتر بهرام امیراحمدیان استادیار مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانیم:
آشوب خاورمیانه چه عواقبی برای چینی ها دارد؟ این کشور برای تولید بیشتر نیاز به نفت ارزان خاورمیانه دارد. بر فرض اگر عراق هم مانند سوریه به آشوب کشیده شود و ترکش این آشوبها به ایران نیز سرایت کند، برای چینیها چه ضرر و منفعتی دارد؟
خاورمیانه بر اساس تحولاتی که در آن رخ داده و در آینده نیز احتمال تغییراتی در ساختارهای سیاسی منطقه وجود دارد، منطقهای در حال دگرگونی است. اکنون می توان گفت که خاورمیانه یک «کمربند شکننده» واقعی است. عملیات طوفان صحرا از سوی حماس در اسرائیل به نوعی ۱۱ سپتامبر منطقه بود، زیرا در آنجا هم معلوم نشد که حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی چگونه و توسط چه جریانی رخ داد، آیا واقعا آمریکا از پیش بینی این عملیات گسترده ناتوان یا بیخبر بوده است؟ در اسرائیل هم همین پرسش پیش رو قرار میگیرد. کشیده شدن حزبالله به درگیری بین اسرائیل و حماس نیز بخش دیگری از معادلات خاورمیانه است. هرکدام از اینها تاثیرات منطقهای و بینالمللی خود را دارند، چرا؟ به این دلیل که چین با ابتکار کمربند و راه که قرار بود هزار میلیارد دلار یعنی یک تریلیون دلار در کشورهای مسیر کریدورهای اقتصادی ششگانه زمینی ابتکار و «راه ابریشم دریایی قرن ۲۱» سرمایه گذاری کند که با وضع منطقه در این کشورها با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
کریدور اقتصادی شماره شش به سبب تحریم بانکی غرب علیه ایران، برای چین قابل بهره برداری نیست
یکی از کریدورهای ششگانه این ابتکار «کریدور اقتصادی پل زمینی نوین اوراسیا» بود که مهمترین و پرکارترین کریدور ابتکار بود، ارتباط تجاری و ترانزیتی چین با روسیه را با آغاز از مرکز چین در شهر «شیان» به مغولستان، روسیه و از آنجا به بلاروس وارد لهستان و از آنجا به آلمان می رفت در اثر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین از سال ۲۰۲۲ با تحریم روسیه از سوی غرب، مسدود شده است. چین ناگزیر است از کریدورهای دیگر بهره گیرد. هنوز کریدور اقتصادی چین پاکستان(CPEC) تکمیل نشده و نا امنی هایی از سوی گروههای مخالف در پاکستان با دشورای روبروست. کریدور اقتصادی شماره شش که از چین وارد آسیای مرکزی و سپس ایران و از ایران از طریق ترکیه به اروپا می رفت، به سبب تحریم بانکی غرب علیه ایران، برای چین قابل بهره برداری نیست. از این طریق دسترسی زمینی چین به بازارهای خاورمیانه به سبب نا امنی در شبکه های ارتباطی زمینی و دریایی (از جمله تنگه باب المندب، دریای سرخ و نامنی های کشتیرانی (بیشتر به مقصد اسرائیل) نا امن شده است. اکنون در بخش آسیای غربی وضع نابسامان است. اگر ما فرض کنیم که جاده ابریشمی که در حقیقت کریدور اقتصادی چین، اسیای مرکزی و اسیای غربی را در برمیگرفت، الان با مشکلاتی عدیدهای مواجه است.
ایران در جایگاه خود در خاورمیانه برای اتصال چین به اروپا نتوانسته است نقشی ایفا نماید
یکی از مشکلات ایران است که به سبب شرایط تحریمی دو کشور نمی توانند سرمایه گذاری کنند. تا زمانی که تکلیف پیویستن ایران به FATF روشن نشود، امکان جذب سرمایه گذاری خارجی، همچنین همکاری با چین در کریدور اقتصادی «ابتکار کمربند و راه» فراهم نمی شود.
با وجود اینکه در متن موافقتنامه همکاری استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین همکاری چین با ایران در کنار موارد متعدد همکاری همه جانبه نام برده شده، در مورد همکاری و سرمایه گذاری در چارچوب ابتکار کمربند و راه نیز تاکیداتی داشته و توافقاتی هم صورت گرفته بود، ولی ایران به واسطه تحریم ها نتوانست سرمایه گذاری چین را جذب کند، با این ترتیب ایران در جایگاه خود در خاورمیانه برای اتصال چین به اروپا نتوانسته است نقشی ایفا نماید.
در صورت تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه، امکان راه اندازی «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» که ساختاری در راستای استراتژی «ایندو-پاسیفیک» است، ظرفیت آن را خواهد داشت که برای مقابله با «ابتکار کمربند و راه» چین بکار گرفته شده و موقعیت چین در خاورمیانه را به خطر اندازد. اگرچه چین حضوری قدرتمند در عربستان سعودی دارد، ولی بیشتر روابط چین و عربستان و برخی اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) دارد، .ولی بیشتر در زمینه واردات نفت از سوی چین و صادرات کالاهای ساخت چین است. مگاپروژه «نئوم» یک جریان غربی است که در شمال غربی عربستان در نزدیکی با اردن واسرائیل (و سوریه در صورت ثبات و روند ادغام در ساختار های ترکی-غربی) فضایی برای حضور چین نخواهد داشت.
سوریه برای بازسازی ناگزیر به حرکت بسوی ترکیه و اروپاست
احتمال دارد کریدور سوریه به دریای مدیترانه از سوی کشورهای اروپایی برای دور زدن کانال سوئز هم در راستای «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» بکار گرفته شود. این بستگی به آن خواهد داشت که حکومت جدیدی که در سوریه در حال شکل گیری است، به کدام جهت گرایش نشان دهد. ولی از هم اکنون معین شده است که سوریه برای بازسازی ناگزیر به حرکت بسوی ترکیه و اروپاست. هر چند کشورهای عربی خاورمیانه بویژه عربستان سعودی برای کاهش از روی کارآمدن و قدرت گیری جریانهای افراطی اسلامی در سوریه، ناگزیر به ایفای نقشی مهم و سازنده خواهد بود.
ناوگان دریایی تجاری و نظامی چین در چارچوب «راه ابریشم دریایی قرن ۲۱» برای جلوگیری از رویارویی با همپیمانان ایالات متحده در استراتژی «ایندو-پاسیفیک» سعی بر این دارد که در دریای چین جنوبی، که برای تردد در این دریا و ارتباط با اقیانوس هند و اطلس ناگزیر عبور از تنگه مالاکاست که کشورهای مسیر همپیمان ایالات متحده و ساختاری وابسته به غرب دارند؛ سعی در کاهش حجم مبادلات به ماورای بحار از تنگه مالاکا دارد. در عین حال در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» در خلیج بنگال «کریدور اقتصادی میانمار و چین» را تدارک دیده است که با سرمایه گذاری در بندر «کیائوک فیو» (Kyaukphyu) و احداث شبکه راه ها و خطوط انتقال نفت به جنوب چین را فراهم کرده است ولی اخیرا با در گیریهای قومی در میانمار در میانه این راه، ارتباط متوقف شده است.
چین در شرق و جنوب آسیا موفق تر از خاورمیانه عمل کرده است. سرمایه گذاری هنگفت چین در خلیج بنگال(از جمله در بندر دریایی یاد شده در میانمار که آنهم با مشکلاتی روبرو بوده است)، بندر دیگری هم در جنوب جزیره سریلانکا در اقیانوس هند به نام «هامبانتوتا» در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» سرمایه گذاری کرده است که به نفع چین و ضرر سریلانکا تمام شده و تجربه ای شده است برای کشورهای منطقه برای در نظر گرفتن تبعات منفی سرمایه گذاری چین. بندر گوادر در پاکستان و کریدور اقتصادی چین-پاکستان نیز در کنار بندر کیائوک فیو در میانمار در خلیج بنگال، «هامبانتوتا» در جنوب سریلانکا سه نقطه استراتژیک برای چین در جهت ایجاد استراتژی بازدارندگی هند و در برگیری آن به نام «کمربند مروارید» (String of Pearls) است.
چین خود را زیاد به خاورمیانه عربی وابسته نکرده است که حالا این آشوب به ضرر آنها باشد
چین در صدد تنوع بخشی به راههای دریایی امن و بدون مزاحمت ایالات متحده و همپیمانان آن، با همکاری روسیه «راه ابریشم یخی» را تدارک دیده است که با گذر از «تنگه برینگ» در شمال در محل تلاقی قاره های آسیا (خاک روسیه) و ایالات متحده(آلاسکا) در امتداد ساحل اقیانوس منجمد شمالی فدراسیون روسیه(از شرق به غرب) به دریای شمال و اروپا ارتباط برقرار کند. دهه ها پیشتر این ساحل به سبب یخبندان دائمی امکان کشتیرانی به استثای مسیرهایی کوتاه در زمان عمق کم یخ، امکان کشتیرانی داشت ولی به سبب تولید گازهای گلخانه ای (که چین یکی از بزرگترین تولید کنندگان آن است) و افزایش دمای زمین و ذوب شدن یخهای قطبی، اکنون امکان کشتیرانی در این مسیر فراهم است. در این مسیر کانادا و دیگر کشورهای حوزه اقیانوس منجمد شمالی از جمله ایالات متحده با این راه ابریشم دریایی مخالفت و با چین و روسیه وارد مناقشه سیاسی شده اند.
چین در قاره آفریقا سرمایه گذاری های سنگینی در راستای حضور سیاسی و اقتصادی در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» در شبکه راهها، بنادر و فرودگاه ها و راه آهن انجام داده و حضور پررنگی در سراسر این قاره در خلیج گینه و سودان و دیگر کشورهای آفریقایی در زمینه انرژی و خرید نفت انجام داده است. بنابراین چین خود را زیاد به خاورمیانه عربی وابسته نکرده است که حالا این آشوب به ضرر آنها باشد.
بازنگری و تغییر سیاستهای ایران نسبت به چین ضروری است/کارخانههای ما تعطیل شده است
در خاورمیانه، ایران برای چین بازاری مناسب و پرسود برای واردات نفت ارزان (هر چند اخیرا با تحریم نفت روسیه، این کشور نفت خود را ارزانتر از نفت تخفیفی ایران به چین صادر و منجر به کاهش فروش نفت ایران به چین شده است) و و مواد اولیه و صادرات کالاهای مصرفی چینی شده است، که زمانی صنایع سبک ایران، خود تولیدکننده و صادر کننده آن بودند. چین به سبب تورم و سود اندک تسهیلات، برای صنایع تولیدی، در نتیجه در یک اقتصاد کنترلی هزینه تولیدی کالاهای مورد نیاز ایران را خیلی کمتر از هزینه تولیدی ملی در ایران تولید و در نهایت، پایین بودن قیمت کالاهای وارداتی از چین خیلی کمتر از قیمت کلاهای تولیدی داخلی ایران در بازارهای مصرفی شده و لطمات زیادی به بخش تولیدی و کالاهای ایرانی شده و بازارهای مصرفی ما را تسخیر کرده و موجب تعطیلی کارخانه های تولید صنایع سبک و بیکاری تعداد زیادی از شاغلان این بخش شده است. بازنگری و تغییر سیاستهای ایران نسبت به چین ضروری است.
نفت ارزان روسیه جای نفت ارزان ایران را برای چین گرفته است و منجر به کاهش فروش نفت ما شده است
**** مساله همین نفت است. با شدت گرفتن اشوب در منطقه چه طور در آینده تامین خواهد کرد؟
چین اکنون نیز از غیر خاورمیانه نفت خود را تامین می کند. چین از طریق خطوط لوله روسیه هم گاز و هم نفت ارزان حتی ارزانتر از ایران را دریافت میکند. چون روسیه هم مانند ایران تحریم است بنابراین نفت خود را ارزانتر از ایران میفروشد. این لولهها از مناطق سیبری در شرق دور و سواحل دریای ژاپن(بندر ولادی وستوک در مرز با چین) که بالاتر اشاره کردم میرسد و از آنجا با گذر از اقیانوس آرام و دریای چین جنوبی و اقیانوس هند؛ به هند هم صادر می شود.
وقتی درباره تحولات خاورمیانه صحبت میکنیم باید به بازارشکنی روسیه توجه کنیم
پس وقتی درباره تحولات خاورمیانه صحبت میکنیم باید به بازارشکنی روسیه توجه کنیم. این کشور با ارزانتر فروختن نفت، دست ایران را برای فروش نفت به چین کوتاه کرده است. ایران به چین ۳۰ درصد ارزان میفروخت به هر ترتیب نفت ما بالاخره به فروش میرفت اما حالا با اقدام روسیه همان را هم نمیتوانیم بفروشیم چون روسها جای ما را گرفتهاند! به هرحال روسیه موفق شده است.
چین با تامین انرژی از روسیه، مساله انرژی را حل کرده است
*** تحلیلی که این روزها زیاد دیده میشه در رسانه ها این است که یکی از دلایل به آشوب کشیدن مجدد منطقه برای این است که آمریکا از قدرت گرفتن چین جلوگیری کند و نیاز دارد برای جلوگیری از قدرتمند شدن پکن، با ایجاد این آنارشی از طریق عراق و دیگر کشورهای غرب آسیا تجارت و اقتصاد چین را تحت تاثیر قرار دهد از سوی دیگر نیز این روزها دریای چین جنوبی هم ناآرام بوده است. نظر شما درباره این تحلیل ها چیست؟
درحال حاضر چین بزرگترین وارد کننده نفت است. عمده آن را از روسیه وارد می کند. منابع سرشار نفت و گاز سیبری که اکنون به چین صادر می شود، از طریق خطوط لولهای است که در سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ احداث شده است. از این خط لوله، روسیه حدود ۴۰۰ میلیارد دلار گاز و نفت را طی ۳۰ سال به چین صادر میکند. ارزش این مقدار گاز صادراتی روسیه به چین، با صادرات کالا از چین به روسیه تسویه می شود و مبادلات پولی انجام نمی گیرد و روسیه وجوه نقد دریافت نمی کند. چین با تامین انرژی از سیبری روسیه، مساله انرژی را حل کرده است. از طرف دیگر در خاورمیانه چین از عراق هم نفت وارد میکند و کار تولید خود را پیش میبرد.
چین برای ادامه حیات اقتصادی و سیاسی خود با دو مساله عمده مواجه است؛ جمعیتی ۳/۱ میلیارد نفری دارد که نیازمند تامین نیازهای خود است. در این معادله انرژی برای مصرف جمعیت و بخش تولیدی ضرورتی حیاتی است. چین بزرگترین وارد کننده انرژی در جهان است. برای تامین انرژی نیاز به پول است. در عین حال چین بزرگترین صادر کننده کالاست. وجوه دریافتی از صادرات در معادله مبادله انرژی و کالا از اهمیت خاصی برخوردار است. برای صادرات نیاز به بازار است بازار عمده جایی است که تامین کنندگان انرژی در آن قرار دارند. خاورمیانه، افریقا، و روسیه تامین کنندگان عمده انرژی مصرفی چین هستند. از سوی دیگر چین تامین کننده کالاهای مصرفی تولیدی صنایع سبک خود در اروپا، آمریکا، آسیا و آفریقاست. بنابراین دو فاکتور اساسی صادرات کالاهای تولیدی و واردات مواد خام و نفت و گاز مصرفی نقش اساسی در حیات چین دارد. چین افزون بر صادرات کالا، صادر کننده خدمات و سرمایه گذاری در خارج است(که در چارچوب ابتکار کمربند و راه بدان اشاره شد). برای اینکه چین بتواند تجارت خارجی خود را توسعه دهد، به دنبال بازار است. در ایالات متحده آمریکا چین را «کارخانه جهان» می دانند. ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۲۳ حدود ۵۶۰ میلیارد دلار کالا از چین وارد کرده است. ایالات متحده آمریکا نخستین شریک تجاری چین در واردات و دومین شریک تجاری در صادرات به چین است.
در ایالات متحده، چین را «کارخانه جهان» می دانند/منطقی نیست که آمریکا هزینه هنگفتی را تنها برای تضعیف چین صرف کند!
اینکه می گویند آمریکا برای سرکوب چین منطقه خاورمیانه را ناآرام کرده سخن درستی نیست این نشان میدهد که آنها اقتصاد و مناسبات چین با آمریکا را مورد ملاحظه قرار نمی دهند. منطقی نیست که آمریکا هزینه هنگفتی را تنها برای تضعیف چین صرف کند. اکنون خاورمیانه بیشتر از درون در حال تحول است. شبکه های اجتماعی، اینترنت، بیداری ملت ها، مهاجرت ها، فضای بسته سیاسی توسط دولتها، و دموکراسی خواهی بویژه در خاورمیانه به صورت خودجوش درحال تغییر است. با فروپاشی نظام خاندان اسد در سوریه که به قول غربیها اکنون مساله سوریه حل شده، تحول عظیمی در خاورمیانه رخ داده که ممکن است دومینویی ایجاد کند. اگر قرار بر احیای جاده ابریشم باستان با گذر از چین، آسیای مرکزی، ایران، عراق، سوریه بود که به مناطق شرقی دریای مدیترانه (پالمیرا در غرب سوریه) منتهی می شد، اکنون کریدور «هند-خاورمیانه-اروپا» جایگزین آن خواهد شد، و احتمالا در خاورمیانه تغییراتی ایجاد خواهد کرد.
روسیه در طی دهه های گذشته رقیب انرژی ایران بوده است و معلوم نیست چگونه دوستی برای ایران است
*** کشورهایی که در بریکس عضویت دارند آیا تاثیر مثبتی در فروش نفت و تجارت با چین دارند؟
کشورهای عضو بریکس در یک مجمع غیر رسمی گرد هم آمده اند. هر کدام دارای ساختار اقتصادی متفاوتی هستند، هند بزرگترین دیپلماسی جهان در کنار چین کمونیستی با یک نظام اقتصادی دولتی، روسیه یک نظام تمامیت خواه نظامی-امنیتی، ایران یک کشور با نظام جمهوری اسلامی ولایت مطلقه فقیه، برزیل و آفریقای جنوبی متفاوت با دیگراعضاء کنار هم گرد آمده اند تا سیطره دلار را بزدایند و پول واحد یا ارز بین المللی بدون دلار را وارد عرصه اقتصاد کنند. در حالی که اکنون ۸۰ درصد مبادلات تجاری با دلار صورت می گیرد و هند رسما اعلام کرده است که قصد دلار زدایی ندارد و چین بیشترین مبادلات را با دلار با ایالات متحده دارد. حوزه یورو نیز دومین مقصد صادراتی و مبادلات چین است. چین در کنار ایران در بریکس، منافع ایران را در خرید نفت (ظاهرا ۳۰ درصد ارزان تر از نرخ بازار) را با خرید نفت ارزانتر از نرخ ایران از روسیه (که نفت آن از سوی غرب تحریم شده)، موجب کاهش صادرات نفت ایران شده است. روسیه عضو دیگر و هم پیمان ایران، در این میان از آب گلآلود ماهی میگیرد و نرخ نفت ایران را می شکند و می خواهد جایگزین ایران شود. روسیه در طی دهه های گذشته رقیب انرژی ایران بوده است و معلوم نیست چگونه دوستی برای ایران است. تجاوز نظامی روسیه (عضو مهم بریکس) به خاک اوکراین از سوی هیچیک از کشورهای عضو بریکس محکوم نشده است و این نشان می دهد که این گروه قواعد نظام بین الملل و حقوق بین الملل را به سبب حمایت از عضوی دیگر، پاسداری نمی کنند. روسیه و چین در بازار نفت حقوق ایران عضو دیگر را رعایت نمی کنند و باد سودخواهی بیشتر به ضرر ایران فعالیت می کنند.
در جهان واقعی اول اقتصاد است که همه چیز را به دنبال خود می کشاند
همه این کشورها در بریکس هستند و منافع یکدیگر را زیرپا می گذارند چراکه روابط تجاری همین است. سیاست، عشق، دوستی و مشترکات فرهنگی و تاریخی وجود ندارد. تنها خرید و فروش است که مهم است و منطق ریاضی جایگزین دوستی است. کشورها به یکدیگر تعهدی ندارند و حتی قراردادها را هم به وقت منفعت خود زیر پا می گذارند.
در سال ۲۰۰۶ که ایران تحریم سازمان ملل بود، ملک عبدالله از چین دیداری رسمی داشت(پادشاه یک کشور مسلمان سنتی از یک کشور کمونیستی) و تضمین داد که اگر نفت ایران را تحریم کردند عربستان نیازهای نفتی را با ظرفیتهای خالی موجود در منابع نفتی عربستان تامین خواهد کرد. این یعنی منفعت اقتصادی و بهره بردن از شرایط موجود.
کلا چین مشکلی برای تامین انرژی ندارد و علاوه بر نفت خام خود در سطح ملی و بطور گسترده انرژی برقابی تولید می کند. در انرژی های تجدید پذیر از جمله خورشیدی و بادی سرمایه گذاری های هنگفتی انجام داده و انرژی تولید می کند. چین در منطقه خلیج گینه درغرب آفریقا و برخی کشورهای آفریقایی صادر کننده نفت هم نفت از جمله در سودان هم سرمایهگذاری کرده است.
در جهان واقعی اول اقتصاد است که همه چیز را به دنبال خود می کشاند، سیاست، فرهنگ، نظام و جنگ همه چیز اقتصاد است. اگر اقتصاد در چین کار نکند یک میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون نفر چه میخواهند بکنند؟ قطعا این کشور با قحطی و شورش مواجه خواهد شد. بنابراین اقتصاد است که حرف اول در تامین امنیت کشورها میزند.
****در تحلیلها گفته می شود که چین بزودی نخستین اقتصاد جهان خواهد شد و ایالات متحده را پشت سر خواهد گذاشت.
با یک مقایسه جمعیتی و تولید ناخالص داخلی دو کشور چین و آمریکا متوجه میشویم که این تحلیلها بی اساس است؛ درآمد سرانه چین را اگر با درآمد سرانه آمریکا مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد، که درآمد سرانه ایالات متحده آمریکا چندین برابر بیشتر از چین است و این فاصله تا دهه آینده هم ادامه خواهد داشت.
اگر قدر مطلق مقدار تولید ناخالص داخلی را معیار سنجش قرار دهیم، اگر چین برابر با ایالات متحده هم باشد، در طرف دیگر عامل تعداد جمعیت است. چین یک میلیارد نفر بیش از ایالات متحده جمعیت دارد. چین این درآمد سرانه را بین جمعیت یک میلیاردی کشورش میخواهد توزیع کند! معلوم است که سرانه این کشور تا ۳۰ سال آینده به اندازه مصرف سرانه آمریکا نخواهد شد. خب این به خودی خود برای چین مشکل است! حالا آمریکا بیاید هزینه کند جلوی چین را بگیرد؟ سرانه آمریکا که در سال ۵۰ هزار دلار درسال است با چین مقایسه کنید ملاحظه کنید که چه عددی میشود؟ درست است که تولید ناخالص چین از آمریکا هم بیشتر است اما این باید خرج آموزش، درمان، مخابرات، ارتباطات و شبکه های ارتباطی و … بشود.
ایران در بازی با چین در ابتکار کمربند، قصد ندارد به کریدوری برای چینیها تبدیل شود
*** در قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، ایران در وضعیت فعلی وجود تحریمها و وضعیت منطقه چگونه می تواند با چین همکاری داشته باشد؟
اگر ایران بخواهد در چارچوب موافقتنامه همکاریهای استراتژیک ۲۵ ساله همکاری داشته باشد، لازم است ابتدا بهFATF بپیوندد و سپس اقداماتی برای برداشتن تحریمهای تحمیلی انجام دهد(که شرایط کنونی اجازه این مورد را نمی دهد). آنگاه چین خواهد توانست در ابتکار کمربند و راه با ایران همکاری کند، ایران امکانات خوبی برای همکاری دارد که نخستین آن راههای ارتباطی، بنادر و فرودگاهها و انبارها و بطو کلی لجستیک است. ولی مساله اینجاست که ایران در بازی با چین در ابتکار کمربند، قصد ندارد به کریدوری برای چینیها تبدیل شود.
ایران تبدیل به میانه ارزش زنجیرهای چین بشود
من بارها در کنفرانس های مختلف به آن اشاره کرده ام؛ بهترین کار برای ایران که بخواهد در این ابتکار کار کند این است که با همکاری چین، ایران تبدیل به میانه ارزش زنجیره ای چین بشود. چینی ها کالاهای نیم ساخته خود را به ایران منتقل کنند و در ایران با بهره گیری از انرژی ارزان، نیروی انسانی کارامد و فضای تولیدی، کالاهای نیمساخته را تکمیل و به روند صادرات وارد سازد. در این مرحله بخشی از ارزش افزوده به ایران تعلق گرفته و در مدت زمان تولید نهایی کالاهای چینی صرفه جویی و موجب سهولت و سرعت صادرات کالاهای چینی به بازار مصرف فضاهای بعد از ایران می شود.
اینکه برخی کارشناسان می گویند که اگر ترانزیت راه بیاندازیم از پول نفت بیشتر درآمد کسب خواهیم کرد، سخن درستی نیست. هیچ یک از مراکز مطالعات منطقهای، اقتصادی و آکادمیک این مساله را بررسی و منتشر نکرده اند. مقایسه ای هم وجود ندارد که بگوید هزینه نگهداری راهها و درآمد حاصل از رفت و آمد کامیون ها و بارهای سنگین در جادهها و ذخیره اصطلاک آن کمتر از درآمد حاصل از ترانزیت است و موجب ایجاد درآمد به اندازه درآمد حاصل از فروش نفت(یا در برخی اظهار نظر ها بیش از درآمد نفت) خواهد بودتا کنون دراین باره تجزیه و تحلیل اقتصاد سنجی و هزینه۰-فایده صورت نگرفته است.
****ولی ما دوست داریم که فقط از کشور ما رد بشوند (خنده) ایا اصلا می توانند یا نه؟ و اینکه چه منافعی برای ما دارد؟
اگر انها ما را در زنجیره ارزش شریک کنند، بله! چرا که نه؟ ولی اینکه ما بشویم یک کشور واسط گذرگاهی که از خاک ما عبور کنند، سودی برای ما نخواهد داشت و هزینه ما را پاسخ نمی دهد و درآمدی ایجاد نمی کند. رفت و آمد مداوم کامیونها، اتوبوسها، وسایل نقلیه سبک (یا قطارهای باری و مسافری) از شبکه راههای کشورمان عبور کنند، و در آمد حاصل هزینه های ما را پوشش ندهد و منافع اقتصادی هم برای کشور نداشته باشد، از منظر اقتصادی پذیرفته نیست. اینها مسائل اقتصادی مهمی هستند که که کمتر به آن توجه می کنیم و فقط با عینک سیاست به ان نگاه می شود.
آیا بدون بهره گیری از شبکه های ارتباطی ایران، آنها توان ادامه حیات اقتصادی دارند؟
**** چند سال است که قرارداد همکاری های استراتژیک ۲۵ ساله ایران با چین امضا شده است. چرا کاری انجام نشده؟ بررسی کنیم در جایی که چین آن را اجرایی کرده چه دستاوردی داشته؟
اقتصاد کشورهای آسیای مرکزی به عنوان پنج کشور محصور در خشکی در شمال در در سه دهه گذشته در سه مسیر شکل گرفته است؛ یکم به سمت شرق، دوم به غرب، آذربایجان و ترکیه، سوم؛ روسیه که در هر سه مورد سرمایهگذاریهایی از سوی شرکا انجام شده است. در سال ۱۳۷۵ ایران با هزینه بسیار شبکه راه آهن خود را در مسیر بافق -مشهد-سرخس به شبکه راه آهن آسیای مرکزی پیوند داد. اکنون باید پرسید که آیا در این مسیر به اندازه سرمایه ای که گذاشته شده است، درآمد ترانزیت کسب شده است؟ آسیای مرکزی به عنوان کشورهای محصور در خشکی چه مقدار از این راه آهن بهره می گیرند؟ آیا بدون بهره گیری از شبکه های ارتباطی ایران، آنها توان ادامه حیات اقتصادی دارند؟ کریدورهای جانشین در کدام مسیرها مورد استفاده قرار می گیرند؟ ایران طی این سه دهه گذشته چه میزان بار ترانزیت کرده و چه مقدار درآمد داشته است؟
احساس ملی ما می گوید که آنها باید از کریدورهای ایران عبور کنند
احساس ملی ما می گوید که آنها باید از کریدورهای ایران عبور کنند. همه این کریدورها و زیرساخت آنها با سرمایه دولت ساخته می شود، اما روی این بستر حمل و نقل و ترانزیت، بخش خصوصی و شرکتهای حقوقی و شخصیتهای حقیقی (کاموین و دیگر وسایل نقلیه و فعالان عرصه حمل و نقل و ترانزیت ) از آن استفاده می کنند. اینجا دولت ناظر و تدوینگر قوانین و مقررات حقوقی و قانونی و فنی و ضامن عبور و مرور بی خطر است. بقیه کارها بخش خصوصی است که از آن زیرساختها بهرهمند میشوند. بخش خصوصی(بازرگانان، شرکتهای خصوصی)از یک شبکه حمل و نقل و ترانزیت، انتظار دارند در کنار امنیت، سهولت، سرعت و منفعت هم لازم برای آنها در کریدورهای ترانزیتی فراهم شود. وقتی کشوری شرایط و بستر مناسب را ایجاد نکند، هم در داخل و هم در فضای سیاسی و اقتصادی، کریدور های دیگر و موازی جایگزین میشوند. یعنی صاحب کالا در گمرک با دشواری و کمکاری و دیرکرد و ناامنی و کندی حرکت و نبود منفعت مورد انتظار روبرو شود، کریدور خود را تغییر می دهد چون کالای او باید به سرعت به بازار برسد تا رقبا جای آن را نگیرند. همه آن اقتصاددانان برای آن شرکت صادر کننده حتی به وطن خودش هم احساس ندارد چون فقط می خواهد صادر کند نگران سرمایه خود است. بنابراین چرا ما باید فکر کنیم که کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی برای صادارات و واردات خود از جهان خارج، حتما باید از ایران عبور کنند؟ این چه منطقی است؟
برخی فکر میکنند ایران قطب و مرکز عالم است!این خود بزرگ بینی نادرست است… جایگاه خودمان را بدانیم/باید ببینیم کجای تجارت بین الملل هستیم؟
اینکه برخی فکر میکنند ایران قطب و مرکز عالم است و هر ارتباطی از شرق آسیا به غرب آفریقا و از شمال به جنوب باید از ایران عبور کند، منطق نادرستی است. این خود بزرگ بینی نادرست است. ما باید جایگاه خودمان را پیدا کنیم. به مردم نشان دهیم که این طور که نشان می دهیم مرکز عالم هستیم اینگونه نیست. ما به اندازه خودمان قدرتمند هستیم، قدرت منطقهای هستیم، اینکه فکر کنیم همه به ما احتیاج دارند این درست نیست. باید ببینیم کجای تجارت بین الملل هستیم؟ ما حتی نیم درصد هم از تجارت بین الملل سهم نداریم تولید ناخالص داخلی ما هم کمتر از این است.
کشوها در عرصه بین الملل، به اندازه وزنشان در تجارت جهانی می توانند نقش داشته باشند. برای نمونه جمهوری آذربایجان که یک کشور محصور در خشکی در همسایگی شمال غرب ایران است، مبادلات خود را در مسیر غربی با اسرائیل، ترکیه و کشورهای اروپایی و روسیه انجام می دهد. البته با ایران هم مبادلات تجاری دارد ولی سهم ایران قابل توجه نیست.
هرکسی از هر تریبون برای اقتصاد و تجارت کشور یک نسخه بپیچد صحیح نیست
کسانی که در این مسائل اظهار نظر می کنند خواهش می کنم کمی اندیشه کنند سیاستمداران و دولتمردان ما با اقتصاد دانان مشورت کنند با تک صدایی یک سیاست جامع برای رشد اقتصادی کشور فراهم کنند اینکه هرکسی از هر تریبون برای اقتصاد و تجارت کشور یک نسخه بپیچد صحیح نیست. باید تک صدایی و حکومت قانون اعمال شود که اگربر فرض شخص وزیر دستور داد، همان شود نه اینکه هرکس برای وضعیت فعلی دستورالعمل ارائه دهد با این روش ما پیشرفت نخواهیم کرد.
۳۱۵ ۳۱۵