از منظر یک بیننده ی کنجکاو، نتایجی را که از یک دهه زندگی در دبی آموخته ام در اختیار شما خواهم گذاشت و میدانم که برای افرادی که علاقمند به بهبود خود و جامعه خود هستند میتواند مفید باشد.
تصور میکنم دبی تنها شهر اسلامی خاورمیانه یا جهان باشد که بیش از 150 ملیت با فرهنگ های کاملا متفاوت در صلح و صفا با هم زندگی میکنند. درست است که در هر محله حتما یک مسجد تمیز و پررونق (اهل سنت) هست، اما شیعیان هم مساجد و تکیه های متعدد دارند و مراسم محرم یا شبهای قدر را بدون هیچ مشکلی برگزار میکنند. ایرانیان به راحتی سیزده بدر و چهارشنبه سوری خود را در محل هایی که هرسال مشخص میشود و مزاحمتی برای دیگر شهروندان ندارد اجرا می کنند، مسیحیان هم به کلیسا میروند. حتی هندوها هم معبدی خود را دارند. مردم هند و پاکستان و کشورهای افریقایی هم با لباس سنتی خود رفت و آمد میکنند.
در مراکز خرید یا محیط کار بسیار پیش میآید که دو زن مسلمان و غیرمسلمان را در کنار هم ببینید که یکی حجاب بسیار کامل دارد و دوست غربی او هم پوششی کاملا متفاوت دارد و هردو صمیمانه با هم معاشرت دارند.
دبی هم البته سختگیریهای خاص خود را دارد. زمانی یک تنیس باز اسرائیلی برای مسابقات به دبی آمده بود. اجازه ی ورود به او داده نشد و غرامت سنگین این ممانعت نیز به وی پرداخت شد، ولی به طور کلی هیاهوی رسانهای روی این مسائل صورت نمیگیرد.
به دلیل همین رعایت حقوق دیگران است که هر کشوری که در منطقه دچار بحران سیاسی یا اقتصادی میشود، ثروتمندان یا متخصصان آن کشور به فکر مهاجرت به دبی میافتند، ولی ما سازوکار مشخصی برای مهاجر پذیری و استفاده از تخصص یا ثروت مردم یا ایرانیان خارج از کشور نداریم.
مدیران دبی اما با هوشمندی فراوان زمینههای لازم برای جذب ثروت (مالی، علمی) را فراهم کردهاند و موفق شدهاند مردم را نیز همراه خود کنند. برای آنها مهم نیست شما از کدام کشور و با چه نژاد و مذهبی هستید و حضور بیش از 150 ملیت در این شهر، گواه همین موضوع است. برای آنها شکوفایی دبی مهم است. هرکسی با خود ثروت (مالی، علمی) بیاورد، قدمش را گرامی می دارند. در عین حال چارچوبهای نامرئی فرهنگی که با مهارت چیده شدهاند، باعث میشود که سنتهای ملی-مذهبی کشور نیز چندان دستخوش دگرگونی نشود.
آن داستان مشهور را شنیدهاید که دو شرکت فروش کفش، دو مامور بازاریابی به قبایل افریقایی فرستادند. یکی تلگراف فرستاد که اینجا اوضاع برای شرکت ما خیلی بد است. چون هیچکس کفش نمی پوشد. دیگری تلگراف فرستاد که اینجا موقعیتی عالی داریم. چون هیچکس کفش ندارد. این داستان ساده بهخوبی تفاوت نگرش را نشان میدهد. مدیران و مسئولان دبی، استاد کردن تبدیل تهدید به فرصت هستند. در واقع آنها به هر مسالهای به این شکل نگاه میکنند که از این مشکل چگونه به نفع دبی استفاده کنیم؟
چند مثال:
صورت مسئله: هوای گرم و شرجی تابستان دبی غیرقابل تحمل است.
تهدید (دیدگاه اکثریت): در این هوای گرم مسافری به شهر ما نمیآید.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): فستیوال تابستانی با قیمتها و شرایط هیجانانگیز برگزار میکنیم و مردم را در گرما به دبی می کشانیم.
صورت مسئله: هیچ جاذبه ی گردشگری قدیمی نداریم. کشور امارات تاریخ و قدمتی ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثر مردم): موفقیتی در انتظار ما نیست.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): جاذبه ی گردشگری میسازیم. اگر زمان حال ما باشکوه باشد، گذشته را فراموش می شود.
صورت مسئله: امارات کوه و جنگل و رودخانه ندارد.
تهدید (دیدگاه بیشتر مردم): چه کسی به این سرزمین خشک می آید؟
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): صحرا که داریم. تورهای جذاب سافاری برگزار میکنیم. ساحل دریا را به بهترین امکانات و زیباترین گردشگاه های مصنوعی مجهز می کنیم.
صورت مسئله: دوبی برف و باران ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثریت): مشکل آب داریم. مشکل آبیاری داریم.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): آب دریا را شیرین میکنیم. به شهروندان خدمات بسیار مناسب آبرسانی میدهیم و هزینهی آن را به شکل کامل میگیریم. با آبیاری قطرهای، این شهر را کاملا سبز و سرزنده نگاه میداریم. چه خوب که برف و باران نیست. چهار فصل سال میتوانیم گردشگرانی از کشورهای سردسیر اروپا و روسیه و … داشته باشیم. میتوانیم از خورشیدی که همیشه داریم انرژی می گیریم و … پیست اسکی مصنوعی با بارش برف مصنوعی میسازیم که تبدیل به جاذبهی گردشگری شود.
صورت مسئله: نیروی متخصص و نیروی کار نداریم.
تهدید (دیدگاه اکثریت): بدون نیروی کار کشور پیشرفت نمی کند.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): قوانین مهاجرتی مشخصی وضع می کنیم که هم برای ما و هم برای مهاجران سود داشته باشید. از نیروی کار ارزان آسیا (هند، پاکستان، فیلیپین …) برای توسعه ی دبی استفاده می کنیم. بهترین متخصصان کشورهای پیشرفته را با بهترین حقوق و مزایا دعوت می کنیم که برای توسعه ی دبی برنامه ریزی کنند.
صورت مسئله: شناخته شده نیستیم. پول نداریم. (البته این مساله فقط 30 سال پیش مهم بود.)
تهدید (دیدگاه اکثریت): باید با این بدبختی روبه رو شویم. چاره ای نیست.
ده ها مثال دیگر می توانم بزنم. ولی اگر در خانه کس است، یک حرف بس است. هریک از ما در زندگی خود، در شهر خود، در اجتماع خود کافی است این باور ارزشمند را سرمشق کار خود قرار دهد که:
«مشکل اهمیت ندارد، نحوه ی برخورد ما با مشکل است که اهمیت دارد.»
باور صحیح و سازنده می تواند هر تهدید را به یک فرصت تبدیل کند و این مهارتی است که مدیران دبی بهخوبی آن را فراگرفته اند.
آن کس که نداند و بداند که نداند…
به گمان من یکی از مهمترین عوامل موفقیت دبی، «هنرِ ندانستن» است!
این شیخ نشین کوچک می داند که امکانات و توانمندی هایش چیست. آن نقاط قوت را برجسته و تقویت می کند و در موارد بسیاری که ضعف دارد، کار را به بهترین ها می سپارد.
به عنوان مثال، دبی هرگز ادعا نمیکند که میخواهد خودروسازی کند. اصلا روی کاری سرمایهگذاری نمیکند که پتانسیل آن را ندارد. به جایش بستری فراهم میکند که تمام خودروسازان دنیا به شکل کاملا رقابتی به عرضهی خودرو بپردازند.
یک مثال دیگر. مدیران دبی با اذعان به این مساله که مترو سازی نمیدانند، برای انجام پروژه ی مترو از بهترین سازندگان دنیا دعوت کردند و در نهایت شرکت ژاپنی میتسوبیشی برندهی این طرح شد و سیستم فوقالعادهی متروی دبی را راه اندازی کرد که در زمان مقرر، یعنی 9/9/2009 ساعت 9 و 9 دقیقه شب افتتاح شد. کسانی که این شبکه ی مترو و کیفیت قطارها و ایستگاه های آن را دیدهاند بهتر می دانند که از چه چیزی صحبت میکنم.
همین مساله برای برج سازی و ساختمان سازی، تقویت دانشگاه ها، استفاده از سیستم های آموزشی مدارس مختلف جهان، مدیریت پروژه ها، مدیریت شهری، سیاست گذاری اقتصادی، بانک داری، برند سازی و … وجود دارد.
مدیران دبی هرجا که نمیدانند، به راحتی از بهترین متخصصان دنیا در آن حوزه کمک می گیرند و منافعی که عاید آنان میشود، به مراتب بیشتر از هزینه هایی است که صرف می کنند.
طبیعی است که حضور دائمی مشاوران گوناگون علمی، اقتصادی، مدیریت و … در این شهر، باعث رشد مردم و مدیران بومی امارات نیز میشود و به تدریج مدیریت کلان هر بخشی، به شهروندان و نسل جدید امارات سپرده میشود.
در دنیای امروز، این که بخواهیم همهکاره باشیم افتخار محسوب نمیشود. هر شخص، شرکت، سیستم، شهر یا کشوری باید بداند که باید بر چه مسائلی تمرکز کند و چه مسائلی را با برون سپاری (outsourcing) بر عهدهی دیگران بگذارد.
نکته ای که امروز می خواهم مطرح کنم برای ذهن بسیاری از مخاطبان، امری چالش برانگیز خواهد بود. دلیل این مساله آن است که ما کمابیش در فرهنگی بزرگ می شویم که ثروت را نکوهش می کند و فقر را گرامی می دارند.
شاید بخشی از این فرهنگ، میراثی است که از تصوف و نیز از تفکرات چپ و کمونیستی به ما رسیده است. در هر حال ما به شکلی بزرگ می شویم که احادیث ارزشمندی همانند «از دری که فقر وارد شود ایمان خارج میشود» را کم اهمیت بشماریم. وقتی در یک جمع بگوییم که بزرگان و پیشوایان ما، مثلا امام علی، فرد بسیار ثروتمندی بوده بسیاری از مخاطبان حس بدی پیدا می کنند.
واقعیت این است که امام در عین ثروت فراوان، فردی زاهد و پارسا بود که کوچکترین دلبستگی به ثروت و مال دنیا نداشت. تردید ندارم که ساعتها صحبت و پیش نیاز لازم است که ذهنیت منفی بسیاری از مخاطبان نسبت به مساله ی ثروت تصحیح شود و من هم در این نوشته کوتاه، چنین قصدی ندارم.
با این مقدمه می خواهم بگویم که یکی از عوامل پیشرفت دبی (و کشورهای ثروتمند دیگر) گرامی شمردن ثروت (در ابعاد گوناگون مادی، معنوی، علمی …) است. در دبی ثروتمند بودن، خودرو خوب داشتن، در مسکن خوب زندگی کردن… مشکلی ایجاد نمی کند و در شخص احساس گناه به وجود نمی آورد، کسی به دلیل ثروتمند بودن شماتت نمی شود و این مساله ی بسیار مهمی در رشد روزافزون ثروت یک کشور است.
بارها در طول زندگی در این شهر، خودروهای بسیار گران قیمت دیدهام که به سادگی در یک مکان عمومی پارک شده و هیچ دزد گیر و قفل فرمانی هم ندارد و اصلا کسی به آن نگاه هم نمیکند. ساعت نماز هم که میرسد اتفاقا رانندگان خودروهای گران قیمت کنار نزدیک ترین مسجد توقف می کنند و نماز می خوانند و این عالی است که ببینیم ایمان و ثروت، منافات و تضادی با یکدیگر ندارند.
ساعت ها می توان در این باره صحبت کرد و می دانم ذهن بسیاری از مخاطبان این مساله را نمیپذیرد، ولی خیلی مختصر می گویم که هر جامعه ای که بخواهد رفاه بیشتری را تجربه کند، باید مردم آن جامعه دید مثبتی به ثروت داشته باشند. اگر در جامعهای یکسره بر طبل بزرگداشت فقر بکوبیم و در فیلم ها و سریال ها شخصیت های ثروتمند را افرادی نابکار و بیخدا نشان بدهیم و فراموش کنیم که با همین ثروت است که مدرسه، بیمارستان، مراکز علمی و تحقیقاتی و فرهنگی، کارگاه و کارخانه ساخته میشود، اگر دائما از ضرب المثلهایی مانند «پول چرک کف دست است» استفاده بکنیم … تنها به گسترش فقر کمک خواهیم کرد.
اگر در اعماق ذهنیت مردمان یک جامعه، این باور نهادینه شده باشد که ثروت امری ناپسند است و خداوند ثروتمندان را دوست ندارد، اگر تفکر غالب مردم این باشد که هر ثروتمندی قطعا کلاه بردار و متقلّب است و اصولا به شیوهای حلال نمیتوان ثروتمند شد، اگر به اشتباه کارآفرینان ثروت ساز را افرادی مستکبر بدانیم … به هیچ وجه موفق به افزایش ثروت عمومی جامعه نخواهیم شد. آیا از فقر بیزاریم و دوست داریم فقرای اجتماع کم شوند؟
راه صحیح آن، ارج نهادن به ثروت به عنوان نعمتی ارزشمند است، نه تمرکز هرچه بیشتر بر تفکراتی که فقر را ارج می نهند. تصحیح باور مردم دربارهی ثروت و این که خداوند دوست دارد بندگان خود را ثروتمند و بینیاز و سرافراز ببیند، مقدمه و پیش نیاز افرایش ثروت و درآمد مردم یک جامعه است (که بخش مهمی از این تصحیح دیدگاه بر دوش مدیران و رسانههاست.)
دبی این گونه است. در دبی ثروت آفرینی یک ارزش است و این یکی از دلایل مهمی است که باعث میشود سطح رفاه و ثروت مردم این کشور به طور مستمر بهتر شود. دقت به این مساله هم ضروری است که در کشور امارات، سود بانکی زیر 5درصد است و انباشت مال در بانک ها، به سود سپرده گذاران نیست.
حتما اگر مدیران کشوری به جای وضع روزافزون قوانین دست و پا گیر کسب و کار، بستری برای رشد، خلاقیت، کارآفرینی و استفاده ی صحیح از ثروت (مادی، معنوی، استعدادهای انسانی …) و ایجاد امنیت اقتصادی فراهم کنند زمینه های افزایش رفاه در آن اجتماع بسیار سریع تر فراهم خواهد شد.
(* لطفا دقت شود که در سراسر این متن، از واژه ی ثروت به جای پول استفاده کرده ام. ثروت مفهومی کلان تر و عمیق تر از پول دارد. )
جهان تا همین سال پیش بود که با دبی آشنا شد. شهری که مجلات بزرگ و معتبر غربی از آن، چنین یاد میکردند: ثروتمند، قوی، ارزان و تهدیدی برای دیگر شهرها. اما بیشتر از همه، دبی به عنوان شهری جدید در این مجلات معرفی میشد. این کلانشهر با ساختمانهای بلند قامتش توانست توجه مردم جهان را به سمت آسمانخراشهای متعدد و گوناگونی فرهنگ مردم خود جلب کند. تقریباً ۹۶٪ از جمعیت دبی، اهل این شهر نیستند. دبی در این زمینه را نیز پشت سر نهاده است؛ تنها ۳۷٪ از جمعیت نیویورک را مهاجران تشکیل میدهند. عجیب به نظر میرسد؛ اینطور نیست؟
از هر نظر که بخواهید به دبی نگاه کنید، تمامی چیزهای این شهر، از دیگر مناطق دنیا وارد آن شده است؛ از ساختمانها و خودروهای لوکس، لهجهی مردم گرفته تا آرزوهای مردمش، همه و همه متعلق به جایی غیر از دبی هستند. در واقع تنها بخش زیباییها و پیشرفتهای بینظیر دبی که متعلق به خودش است، همان بخشی است که از دیگر نقاط جهان به عاریت گرفته است! از دبی با عنوان پدیدهای نوظهور یاد میشود، اما دبی همان شهر قدیمی با ظاهری جدید است. ۳۰۰ سال است که شهرهای غرب، جسورانه تلاش کردهاند خود را با دنیای مدرن تطابق دهند. زمانی، پیشرفت شهرها و آشنایی مردم با آنها، محدود به مسافرت با قطار و کشتی بود؛ اما امروزه، هواپیماها این کار را آسان کرده و موجب پیشرفت روز افزون شهرهای سراسر جهان شدهاند. بنابراین، اگرچه شهر دبی پدیدهای نوین است، اما سرزمین دبی چیز جدیدی نیست. منظور ما این است که در عصر ارتباطات، هر سرزمین و مکانی میتواند به سرعت پیشرفت کند.
همانطور که خطوط راهآهن موجب پیشرفت شهر شد، شرکتهای هواپیمایی نیز در توسعهی دبی نقش مهمی ایفا کردند. در سال ۱۹۷۴، شیخ رشید از شیخ محمد خواست تا توسعهی فرودگاه بینالمللی دبی را در الویت کارها قرار دهد. در دههی ۱۹۸۰، شیخ محمد، خلبان کارکشتهی هواپیمایی را برای مدیریت شرکت هواپیمایی به خدمت گرفت. هواپیمایی امارات، شرکتی دولتی بود که توسط کارشناسان خبرهی غربی اداره میشد تا بتواند در عرصههای بینالمللی یکهتازی کند.
در همان سالهای ابتدایی، امارات، شهر دبی را به مناطق اطراف خود متصل کرد. ایرانیها و بسیاری برای گشت و گذار به دبی میآمدند.
سرمایهگذاران و کارآفرینان روسی وقتی وارد دبی شده و قفسه های خالی فروشگاههای این شهر را دیدند، اجناس خود را طی دورهی سقوط ، به فروشندگان اهل دبی فروختند. تا سال ۱۹۹۰، هواپیمایی امارات با علم به این موضوع که بیشتر جمعیت جهان مایل به داشتن سفری امن به اقصی نقاط دنیا هستند، پروازهایی برای ، و تدارک دیده بود. شرکت هواپیمایی امارات با پیشرفت روز افزونش، تبدیل به اختاپوسی شد که با هر پای خود یک نقطه از جهان را به سمت دبی جذب میکرد. برخی از تاجران و سرمایهگذاران خارجی، به دلیل بدون مالیات بودن کسب و کار در دبی، پس از ملاقات از این شهر، در آن ماندگار شدند. کشورهای بسیاری از جمله بریتانیا، مالیات درآمد خارجی خود در دبی را پرداخت نمیکنند؛ آمریکا برای درآمدهای حاصل از سرمایهگذاری خارجی خود در دبی، سالانه ۹۱٫۵۰۰ دلار مالیات به دولت امارات پرداخت میکند. تا سال ۱۹۹۵، تقریباً ۲۰ هزار بریتانیایی در امارات زندگی میکردند که جزو اولین مهاجران دبی بودند. زندگی در امارات برای مردم بریتانیا آسانتر از دیگران بود، چرا که آنان پیشتر و به واسطهی شرکتهای هواپیمایی وارد این کشور شده بودند. بعدها، سیل عظیمی از وکلا، معماران و بانکداران از سراسر دنیا وارد این شهر توسعه یافتهی جهان اولی شدند.
مسألهی مهم دیگر در مورد امارات این است که این کشور هیچ قانون ضدتبعیض گرایانهای ندارد اما شرکت هواپیمایی امارات سیاستی دارد که ترجیج میدهد تنها از مهمانداران زن در خدمهی هواپیماهای خود استفاده کند. دبی ایستگاه رایجی برای هواپیماهای دزدی بود که برای سوختگیری توقف میکردند؛ به همین دلیل، شیخ محمد نیز به یکی از باتجربهترین افراد در زمینهی مذاکره با هواپیما رُبایان شد. شیخ محمد در رویارویی با گروههای تروریستی و تبهکار، هرگز جان مسافری را در معرض خطر قرار نداد. اخبار موفقیت شیخ، آن طور که باید و شاید در رسانههای بینالمللی بازتاب نداشت، اما اماراتیها راهبرد دیگری برای تبلیغ شهر خود داشتند؛ آنان از دبی به عنوان منطقهای باثبات و ثروتمند یاد کردند که اگرچه حاکمی سلطهگرا دارد، اما قادر است امنیت را در شهر تضمین کند. دبی برای پیشرفت خود تنها یک جرقه لازم داشت. این جرقه، بدترین هواپیما ربایی تاریخ، یعنی حادثهی ۱۱ سپتامبر بود.
اگرچه تنها یک اماراتی در میان هواپیما ربایان حادثهی یازده سپتامبر وجود داشت، دبی شدیداً در معرض حملهی دیگران بود. از آنجایی که دبی، قطب هوایی محسوب میشود، بیشتر حادثهآفرینان و تبهکاران حادثهی یازده سپتامبر، از طریق فرودگاه بینالمللی دبی وارد شده بودند. همچنین پولی که به عنوان هزینهی این حادثه در نظر گرفته شده بود نیز از طریق بانکهای دبی منتقل شد. علاوه بر این، مغز متفکر اماراتی این عملیات، در شروع حملات از اسامه بن لادن نیز حمایت کرده بود. در سال ۱۹۹۹، سازمان سیای آمریکا فرصت دستگیری بن لادن را داشت اما چون فکر میکرد که حادثهی یازده سپتامبر با شاهزادهی اماراتی در ارتباط است، بن لادن را رها کرد. آمریکا میتوانست با یک موشک، نیمی از خانوادههای سلطنتی امارات را از صحنهی روزگار محو کند. دبی مجبور شد با آمریکا کنار بیاید اما کماکان دل خوشی از آمریکاییها نداشت. امارات یکی از سه کشوری بود که طالبان را جزو حاکمان بر حق افغانستان میدانست؛ این موضوع در کنار حملات یازده سپتامبر، لطمات بسیاری بر شهرت دبی وارد کرده و بر جمعیت آن تأثیر بدی گذاشت. در عوض، به دلیل بحران مالی که در سطح جهان به وجود آمد، مردم دنیا بار دیگر به دبی هجوم آوردند و جمعیت این شهر باز هم با افزایش روبرو شد. پس از تصویب «لایحه میهن دوستی» در آمریکا که بعد از وقایع یازده سپتامبر انجام شد، اقداماتی برای پولشویی در این کشور صورت گرفت. با این وجود، سرمایهگذاری در حوزهی خلیج فارس و نواحی اطراف دبی، بسیار جذابتر از آمریکا به نظر میرسید. طبق برآوردها، گفته میشود که عربستان به تنهایی ۳۰۰ میلیارد دلار از داراییهای خود را در آن زمان از آمریکا خارج کرد. در همان دوره، آمریکا به و عراق حمله کرد و موجب بیثباتی و در نتیجه افزایش قیمت نفت شد. البته قیمت نفت به دلیل تقاضای بالای کشورهایی مانند چین و هند رو به افزایش بود اما با حملات آمریکا، این روند تسریع شد. بنابراین، حملات یازده سپتامبر موجب شد تا سود حاصل از نفت در دبی باقی بماند. دبی که قطب اقتصادی منطقه بود، سرمایهگذاری در آن کار عاقلانهای به نظر میرسید. شیخ محمد نیز درآمدهای خود را در زمینهی چاه نفت سرمایهگذاری کرد.
در سال ۲۰۰۲، شیخ محمد حکمی صادر کرد که طی آن، خارجیها میتوانستند در دبی مالک خانه شوند. امارات اولین کشور حوزه بود که دست به چنین کاری میزد. قبل از صدور این حکم، دبی در بازار مسکن سهمی نداشت. البته مالکیت زمینهایی که به خارجیها داده میشد، کامل و صد درصد نبود؛ زمینها یا همگی تحت تملک شیخ بودند یا در اختیار افراد مورد اعتماد وی بودند. همه از جمله خارجیها به نوعی مستأجر شیخ بودند. طبق فرمان شیخ محمد در سال ۲۰۰۲، همه میتوانستند در دبی خانه بخرند که در واقع فرصت خوبی برای خانوادههای ثروتمند ساکن کشورهای اطراف بود. لبنانیهای ثروتمند که از وقوع یک جنگ داخلی دیگر هراس داشتند، هندیهای تازه به دوران رسیده که قصد فرار از کشور فقر زدهی خود را داشتند و روسهای پولدار برای دوری از فساد دولتی کشورشان، همگی با ترک کردن وطن خود و مهاجرت به دبی، موجب غنیتر شدن این شهر خاورمیانهای شدند. دبی برای افراد ثروتمند و همچنین اختلاسگران خاورمیانه، آفریقای شمالی، جنوب آسیا و شوروی مکان بسیار مناسبی تلقی میشد؛ درست همان نقشی که شهر آمریکا برای ثروتمندان کشورهای آمریکای لاتین ایفا میکرد. نمونهی بارز این مسئله در سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که رئیسجمهور آذربایجان ۹ کاخ مجلل کنار ساحلی در دبی خریداری کرد. مجموع قیمت این عمارتها ۴۴ میلیون دلار و همگی به نام پسر ۱۱ سالهاش بود.
اگر ، نمونهی بارزی از شهر بازسازی شده باشد، در این صورت، دبی را باید تخیلات شگفتانگیز یک معمار دانست که طراحی خود را از کامپیوتر درون یک بیابان بی آب و علف پیاده کرده است. ساختمانهای مسکونی دبی در کنار سواحل احداث شدند و دفاتر اداری در قالب آسمانخراشهای بلند در اطراف بزرگراههای این شهر قد بر افراشتند. جاده شیخ زاید نمونهی بسیار خوبی است.
شرکتهای معماری و ساختمانسازی برای پاسخگویی به نیاز مسکن و احداث ساختمانهای اداری دبی، کارمندان بسیاری وارد شهر کرده و همه را به خدمت میگرفتند. بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸، جمعیت دبی دو برابر و وسعت مناطق شهری آن چهار برابر شد. در سال ۲۰۰۸، توسعهی عمرانی دبی همتراز شانگهای شد.
شیخ محمد با هدف جذب شرکتهای چند ملیتی به دبی، موفق شد این شهر را به قطب اقتصادی خاورمیانه تبدیل کند. در اوایل دههی ۱۹۸۰، شیخ محمد با تبدیل جبل علی به عنوان اولین منطقه آزاد دبی جان تازهای به این شهر بخشید. البته این کار نصفه و نیمه انجام شد. مناطق آزاد اکثر کشورها به شهرهایی گفته میشود که شرکتهای آن از پرداخت مالیات معاف هستند. اما در دبی شرکت یا درآمدی وجود نداشت که مالیات داشته باشد. در واقع، درآمد امارات از سود شرکتهای دولتی و ذخایر نفتی به دست میآمد. شهر جبل علی بیشتر شبیه یک « اقتصادی» با قوانین جداگانه بود. خارج از مرزهای جبل علی، قوانین کشوری حاکم بود اما داخل آن انعطافهایی برای توسعهی اقتصادی در نظر گرفته شده بود. برای جبل علی، قانون مدنی خاصی نوشته شده بود که طی آن، شرکتهای این شهر میتوانستند مانند کشورهای غربی و بدون محدودیت به فعالیتهای اقتصادی خود ادامه دهند. با وجود قوانین جدید در جبل علی، این شهر به یکی از پر رفت و آمدترین بنادر جهان تبدیل شد. امروز، جبل علی سالانه واردات و صادرات ۱۰ میلیون کانتینر را مدیریت میکند.
با موفقیت جبل علی، شیخ محمد شهرهای دیگری را نیز به مناطق آزاد تبدیل کرد تا صنایعی که موجب رونق اقتصادی دبی میشوند، را جذب کشور کند. اما تبدیل دبی به یک منطقه آزاد، چیزی فراتر از توسعهی اقتصادی بود. «یک شهر با چندین قانون مختلفِ حاکم بر آن»، تعریف به جا و مناسبی برای دبی است. شهرهای بزرگ جهان در زمینهی قانونگذاری برای جمعیت گوناگون خود، همواره با مشکلات خاصی دست و پنجه نرم میکنند. دبی برای مقابله با این مشکل، روش جدیدی داشت. در ، برای افراد مختلف بسته به ملیتشان، قوانین جداگانهای وجود دارد اما در دبی، برای هر نقطه از شهر، قوانین مختلفی وضع شده است؛ بنابراین بسته به این که در کجای دبی زندگی میکنید، بایستی از قوانین جداگانهای پیروی کنید. طبق قوانین شانگهای، مهم نیست در چه نقطهای از شهر زندگی میکنید، «مصونیت دیپلماسی» به شما اجازه میدهد طبق قوانین کشور خود زندگی کنید. مصونیت سیاسی بدان معنا است که مهاجران از رعایت قوانین کشور میزبان معاف هستند. البته این موضوع عمدتاً شامل حال مأموران سیاسی میشود. قوانین مناطق آزاد دبی از نقطهای به نقطهی دیگر متفاوت هستند؛ گویی از کشوری به کشور دیگر مسافرت میکنید!
منطقه آزاد «مرکز مالی بینالمللی دبی» در سال ۲۰۰۲ افتتاح شد که در بیابانی خارج از جادهی شیخ زاید واقع شده است. این مجموعه توسط یک شرکت مهندسی به نام جنسلر (Gensler) ساخته شد. این ساختمان اداری بزرگ به شکل نعل اسب و دارای ۱۲ طبقه است که با گذشت زمانی اندک، غولهای عرصهی بانکداری جهان مانند سیتیبانک، اچاسبیسی، استاندارد چارترد و کردیت سوئیس وارد آن شدند. طرح کلی ساختمان «مرکز مالی بینالمللی دبی» توسط یک شرکت آمریکایی مختص پادشاه دبی ایجاد شده است. البته طراحی ساختمان مذکور با مشاورهی شرکت McKinsey به انجام رسید. این شرکت به دولت امارات توصیه کرد یک منطقهی اقتصادی به سبک و سیاق و قوانین شرکتهای غربی در دبی احداث کند. وظیفهی نوشتن قانون مناسب برای منطقه آزاد «مرکز مالی بینالمللی دبی»، بر عهدهی «ارول هوپمن» که از کمیسیون سرمایهگذاری و بیمهی به امارات آمده بود، گذاشته شد. در واقع کاری که باید انجام میشد، این بود که قوانین مدنی و حقوق تجارت این منطقه آزاد، حذف شود. طبق گفتهی هوپمن، قوانین منطقه آزاد «مرکز مالی بینالمللی دبی» عمدتا بر اساس قوانین بریتانیا هستند. از نظر هوپمن، این منطقه آزاد مانند کشوری درون یک کشور دیگر است؛ درست مثل واتیکان. به لحاظ جغرافیایی، منطقه آزاد «مرکز مالی بینالمللی دبی» داخل دبی قرار گرفته است اما قوانین حاکم بر آن کاملا متفاوت هستند. این منطقه آزاد نظام حکومتی مختص خود را دارد که حتی یک قاضی بریتانیایی در دادگاه آن، قضاوت میکند و حتی ارز رسمی این منطقه به جای درهم، دلار و زبان رسمی آن نیز انگلیسی است.
طبق گفتهی هوپمن، همه چیز در منطقه آزاد «مرکز مالی بینالمللی دبی» متفاوت است؛ قوانین این مکان کاملا مجزا از دولت امارات متحده عربی و نوع تجارت نیز به نوع دیگری در آن انجام میشود. کمی آن طرفتر از منطقه آزاد دبی، زندان بدهکاران این شهر واقع شده است. تقریباً ۴۰٪ از زندانیان دبی، به دلیل اتهامات بدهکاری زندانی شدهاند اما نکته قابل توجه اینجا است که زندانیان میتوانند با دلار آمریکا و به زبان انگلیسی، به تجارت بپردازند. شیخ محمد علاوه بر تبدیل دبی به قطب اقتصادی خاورمیانه، با جذب شرکتهای بزرگ به سمت دبی، به دنبال تبدیل این شهر به مرکز فناوری و رسانهی منطقه نیز بود. در سال ۱۹۹۹، آب دریا در مناطق اطراف دبی بالا آمده و تا جاده شیخ زاید رسید که موجب شد دو منطقه آزاد به نامهای شهر اینترنت و شهر رسانه در این مکان تشکیل شود. امروز، برجهای دوقلوی ۵۳ طبقهی کرایسلر (برجهای الکاظم) در کنار یکدیگر و در راستای بزرگراه قرار گرفتهاند.
برجهای کرایسلر دبی نماد اینترنت و رسانه در مناطق آزاد دبی هستند، سعی دارند با شباهت زیاد و عمیق به آمریکا، موفقیت این کشور را در دبی تجربه کنند. دولت امارات برای این که بتواند شرکتهای مختلف را برای سرمایهگذاری و انتخاب این برجهای دو قلو برای کار اغوا کند، سیاستهای متفاوتی برای این برجها در نظر گرفته که شامل انعطاف بسیاری در زمینهی ارائهی اینترنت آزاد میشود. دولت امارات وعده داده که اینترنت موجود در این دو برج، دسترسی کامل به تمامی وبسایتهای دنیا را خواهد داشت؛ البته وبسایتهایی که با رژیم صهیونیستی در ارتباط باشند، کماکان غیرقابل دسترسی خواهند بود. امارات نسبت به کشورهای مشابه مانند چین، با شفافیت بالاتری موضع خود را اعلام میکند و نسبت به دسترسی اینترنت، سیاستهای خود را صراحتاً اعمال میکند. در کشور امارات متحده عربی، وبسایتهایی که مسدود میشوند، این پیغام را نشان میدهند: «متأسفانه دسترسی به این وبسایت، به دلیل محتوای غیر اخلاقی و مغایر با فرهنگ و مذهب امارات متحده عربی، ممکن نیست». کاربران اماراتی با چند کلیک دیگر میتوانند از سیاستهای این کشور برای مسدودسازی اینترنت آگاه شوند. البته کاربران میتوانند وبسایتهایی که به اشتباه مسدود شدهاند را به مراجع ذیربط گزارش دهند تا در صورت صحت موضوع، رفع فیلتر صورت گیرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر اجاره ماشین شورلت در دبی اینجا کلیک کنید
امارات متحده عربی با تضمین آزادی اطلاعات در برج «شهر رسانه» موفق به جذب خبرگزاریهای خارجی بزرگی مانند BBC، CNN، رویترز و چند سازمان عربی زبان مانند الجزیره و العربیه شده است. دبی، مکانی آرام برای اشتغال این شرکتها در چشم خاورمیانه فراهم کرده است و مکانی ایدهآل برای خبرنگاران محسوب میشد تا بتوانند با آسودگی خاطر به گزارش وضعیت جنگ آمریکا با افغانستان و بپردازند. روزنامهنگاران و خبرنگاران میتوانستند سوار هواپیما شده و برای تهیهی گزارش وارد مناطق جنگی شوند و پس از اتمام کار دوباره به منطقهی باثبات و آرام دبی بازگردند.
از نظر شیخ محمد، بخشی از موفقیت منطقه آزاد «شهر رسانه» مدیون آزادی عمومی آن بود. آزادی دبی موجب شد تا خبرنگاران زیادی وارد این شهر شوند و بتوانند به راحتی به کار خود ادامه دهند. دبی علاوه بر پروژههای مسکونی، مراکز خرید بزرگی که درون برخی از آنها پیست اسکی وجود دارد نیز در دل خود جای داده است. جزایر مصنوعی بزرگ که به شکل درخت نخل هستند نیز همگی دست در دسکشور دبی، عضو کشورهای فدراسیون امارت متحده عربی به شمار می آید. این کشور یکی از ثروتمند ترین کشورهای عضو سازمان امارت متحده عربی می باشد.
تاریخچه نام گذاری دبی
دبی در سال 1971، یعنی زمانی که از استقلال جدا شد، تشکیل شد. در ریشه نامگذاری این کشور نظرهای مختلفی وجود دارد. عده ای اعتقاد دارند که نام این کشور از نام یک ملخ به نام دبا گرفته شده است و عده ی دیگر اعتقاد دارند که نام این کشور از بازاری که در نزدیکی شهر وجود دارد، گرفته شده است.
در سال های اخیر بین کشور دبی و کشورهای سنگاپور و هنگ کنگ مقایسه هایی انجام شد، نتیجه ی این مقایسه سبب شد که کشور دبی به عنوان برترین کشور در خاورمیانه برگزیده شود.
اقتصاد دبی
برخلاف تصورات عمومی مردم و کشورها، کشور دبی مشمول اقتصاد مبتنی بر نفت نمی شود.
با این حال این کشور بین سال های 1960و1990 ثروت کمی از نفت را بدست آورد. دبی دارای دو بندر بزرگ و یک مرکز حمل و نقل هوایی بین المللی است.
در دهه 1980 منطقه آزاد تجارت جبل علی تاسیس شد. علت تاسیس این منطقه، جلب سرمایه گذاری های صنعتی بود. فعالیت هایی که در این منطقه انجام میشود عبارتند از: ذوب آلومینیوم، ساخت ماشین و تولید سیمان است.
رشد اقتصادی دبی
کشور دبی از اقتصادهای متنوعی برخوردار است. اصلی ترین اقتصادی که این کشور بر روی آن تمرکز دارد، اقتصاد گردشگری و خدمات تجاری بین المللی است.
در اقتصاد باید همواره سه نکته را رعایت کرد و به آن توجه نمود این سه مورد عبارتند از:
ضعف در زمینه های خارجی، دلار آمریکا و اصلاح مداوم در بازار املاک، این سه مورد برای بخش های حیاتی مهم هستند.
در سال 2009 یک اتفاق وحشتناک برای دبی افتاد. در این سال قیمت املاک به سرعت پایین آمد، و همین عامل باعث شد که دبی گرفتار بدهی های فراوانی شود. در این سال دبی برای فرار از این بدهی کلان، تهدید کرد که برخی از شرکت های وابسته
به دولت، باید این بدهی میلیارد دلاری را بپردازند، هم چنین اعلام کرد که به مبلغ 20 میلیارد دلار از ابوظبی نفت خیز نیاز دارد.
تعدادی از محققان بر روی اقتصاد کشور دبی، مطالعاتی را انجام دادند و متوجه شدند که در سال 2017 رشد اقتصادی دبی با میزان 3.1 درصد با سرعت پایین و کندی همراه بوده است. دولت اعلام کرده است که رشد تولید ناخالصی داخلی عمدتا تحت
تاثیر عملکرد مربوط به تجارت است. طبق آمارهای به دست آمده، رشد تولید ناخالصی داخلی سبب شده است که در سال 2018 نسبت به سال 2017 به میزان 1.3 درصد رشد چشمگیری کند.
رشد 7 درصدی قیمت املاک در سال 2018
طبق گزارش های بدست آمده، قیمت املاک در سال 2018 به میزان 7درصد رشد فوق العاده چشمگیری داشته است و در کل به میزان 25 درصد از رشد اقتصادی کشور را تشکیل می دهد.
رشد اقتصادی دبی در بخش حمل و نقل
رشد دبی در بخش حمل و نقل در سال 2016 به میزان 2.1 درصد و در سال 2017 به میزان 8.4 درصد کاهش یافته است.
انتظار محققان برای بهبود رشد اقتصادی دبی برگزاری نمایشگاه اکسپو 2020
بسیاری از محققان و تحلیل گران پیش بینی کرده بودند که اگر دبی پیش از سال 2020 میزبان باشد، بر بهبود رشد اقتصادی کشور تاثیر فوق العاده ای خواهد داشت. سران مملکت پیش بینی کرده بودند که برگزاری این نمایشگاه، با افزایش 38 میلیارد دلار و یا 33درصد تولید ناخالص داخلی، اقتصاد کشور را تقویت خواهد کرد.
ت یکدیگر دادند تا موجب شهرت روز افزون دبی شوند.
البته محدودیت آزادی فکری در امارات موجب بروز مشکلاتی برای شرکتهای رسانهای شده است. دولت امارات در ابتدا فکر میکرد که این رسانهها عمدتاً به مسائل منطقه خواهند پرداخت ولی با دخالت آنها در امور داخلی این کشور، اوضاع کمی متفاوت شد. در سال ۲۰۰۷، دولت امارات بنا به درخواست رئیسجمهور وقت یعنی پرویز مشرف، دو رسانهی مستقل پاکستانی در این کشور را از ادامهی فعالیت منع کرد. این دو رسانه اقدام به گزارش ناآرامیهای پاکستان در آن زمان میکردند. در سال ۲۰۱۱، وائل غنیم مدیر بازاریابی گوگل در خاورمیانه، از دفتر خود با استفاده از فیسبوک، آشکارا اقدام به سازماندهی انقلاب کرد. بسیاری از شرکتهای حوزه فناوری، علیرغم وجود برخی مشکلات، در دبی به کار خود ادامه میدهند، چرا که مزیتهای آن بیشتر از مشکلاتش است. در پی انقلابهایی که اخیراً در کشورهای عربی به وجود آمده، ممکن است تغییراتی نیز در حکومت دبی اعمال شود که امارات را به کشور بیرقیب جهان عرب در زمینهی رسانه و فناوری مبدل میکند.